دیروز غروب اومدم خونه. میدونی که ۸ خرداد سالگرد باباست. اما چون افتاده وسط هفته برای همین مامان گفت این شب جمعه برای سالگردش میریم سر مزار بابا. باهاش قهر کردم. بابا رو می گم. اخه هر چی بهش می گم اصلا به حرفم گوش نمی کنه. من خیلی تنهام. اگر تو هم نباشی من دیگه هیچکس رو ندارم که از درد دلام براش بگم. مهربونم من دوستت دارم، منو تنها نذار. برای همیشه بمون و بذار دوست داشته باشم. ,دوستت,دارم ...ادامه مطلب