عاشقانه های بی صدا

متن مرتبط با «آن روزهاي خوب» در سایت عاشقانه های بی صدا نوشته شده است

یک روز خوب

  • عزیزم، امروز خیلی خوب بود. امروز با هم بودیم. از صبح زدیم بیرون. اگر چه اول صبح اون تصادف که موتور ازپشت زد به ماشین و چراغ ماشین شکست و بعد هم موتوری فرار کرد و اعصاب هر دوتایی مون رو خورد کرد، اما بقیه روز خیلی خوب بود. خیلی وقت بود تو ماشین صبحانه نخورده بودیم.  جاده شمشک، از اون سراشیبی تند، رفتیم پایین، کنار آب، آرامش و سکوت و صدای آب، عالی بود. در آغوشم کشیدی و در سکوت به صدای آب گوش کردیم. بعد بالا اومدن از همون سراشیبی.  کافه m2 قهوه و کاپوچینو که باهم خوردیم و موسیقی سنتی. همه چیز خوب بود و خوش گذشت. مرسی عزیرم، مرسی مهربونم.  با اینکه امروز دیدمت اما چقدر دلتنگت هستم.,یک روز خوب,یک روز خوب در باغ فردوس,یک روز خوب میاد ...ادامه مطلب

  • آن روزها

  • این روزها، حالم مثل همون روزهایی که بابا تازه از پیشمون رفته بود. همش تپش قلب داشتم. همش فشارم پایین بود. همش می خواستم بخوابم، اما خوابم نمی برد. تا چشمامو می بستم چهره اش میامد جلوی چشمم. همش عصبی بودم. حوصله هیچ چیز و هیچ کس رو نداشتم. تا کسی حرفی میزد، بی اختیار اشکهام جاری می شد. هنوز هم که یاد اون روزها می افتم پشتم می لرزه. یاد می افتم که دیگه تکیه گاهی ندارم. فکر کردم تو تکیه گاهم می شی. پس چرا بازم تکیه گاهی ندارم؟ چرا بازم حالم مثل اون روزهاست؟!   همش تپش قلب دارم. همش فشارم پایین هست. همش می خوام بخوابم، اما خوابم نمی بره. تا چشمامو می بندم چهره ات,آن روزها رفتند,آن روزها,آن روزها پیراهنم بودی,آن روزها طه حسین,آن روزهای سالم سرشار,آن روزها داود محمدی فرد,آن روزهای خوب رفتند,آن روزها فرید فرجاد,آن روزهاي خوب,آن روزهای خوب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها