حس تلخ بی کسی

ساخت وبلاگ

عصر که اومدم خونه شماره ۲، لباس عوض کردم و راه افتادم سمت خونه ۱، با خودم فکر می کردم اینکه حس می کنی به هیچ جایی تعلق نداری چه حس بدی هست. اما وقتی رسیدم خونه شماره ۱ آروم شدم. 

اما این احساس فقط ۳ ساعت دوام داشت. ساعت ۱۲ شب مجبور شدم برگردم خونه شماره ۲. اونوقت بود که فهنیدم حتی به اونجا هم تعلق ندارم. 

به هیچ جایی تعلق ندارم. نه خونه شماره ۱، نه خونه شماره ۲، نه حتی به خونه بچگیهام. 

هربار یه اتفاق، یه موضوع، یه سفر و ... به من یادآوری می کنه که تنهایی سهم من از زندگیه. 

سهم من از زندگی، سهم من از عشق، سهم من از دوست داشتن، سهم من از تو، همش تنهایی و تنهایی.

با همه این ها من دوست دارم. 

عاشقانه های بی صدا ...
ما را در سایت عاشقانه های بی صدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sara8james6 بازدید : 188 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:37